فکر کن رفتی حموم
.
.
.
حولت یادت رفته!.
.
.
داد می زنی: یکی حوله منو از رو تختم بده....
.
.
در یکم باز میشه یه دستی حوله رو میده بهت...
.
.
.
می گیری، تشکر می کنی... خودتو خشک می کنی...
.
لباس می پوشی...
.
.
.
دستتو که میذاری رو دستگیره درو باز کنی بیای بیرون
.
یادت میفته همه مسافرتن و تو تو خونه تنها بودی...!!!
.
حستو بگوووووووو
همیشه وقتی مهمونی ها تموم میشه، حس غریبی دارم...
.
چه برسه به این دفعه که مهمونی خدا داره تموم میشه...
.
خدایا خیلی سعی کردم قدر این مهمونی رو بدونم
.
ولی بازم احساس می کنم نتونستم...
.
یعنی سال بعد هم ما رو دعوت می کنی؟
.
********************
.
کم کم غروب ماه خدا دیده می شود
.
صد حیف ازین بساط که برچیده می شود
.
در این بهار رحمت و غفران و مغفرت
.
خوشبخت آنکسی ست که بخشیده می شود
.
عید شما مبارک